غزل پندیات مختوم به نام امیرالمومنین
هركه عارى از ريا گردد صفايش میدهند چون كه گردد باصفا بر ديده جايش میدهند اهل تقوا را به محشر امتـيـاز ديگريست گرچه اين جـا بيشتر جـام بـلايش میدهند بى بها بودن به نزد خلق گنجى پربهاست خاك چون آدم شود قـدر و بهايش میدهند هركسى از راه فهمش مى كند درك سخن هرچه سوزِ نى فزون باشد نوايش میدهند آب حيوان خضر را رمز نجات مرگ نيست فــانـى فـى الله را آب بـقـايـش مـیــدهـنــد همچويوسف درجوانى ترك شهوت كن كه نفس هـر چه كـام دل بـرآرد اشتهـايـش میدهند از مــقـــام لا بـه اِلاّالله انـســان مـى رسد هر كه اين معنى نداند حـكم لايش میدهند قفل جـنّت را كليدى هست در دست على هركه را خواهد على اِذن سرايش میدهند |